X نگیر از این دل دیوانه، ابر و باران را X
X هوای تنگ غروب و شب خیابان را X
X اگر چه پنجره ها را گرفته ای از من X
X نگیر خلوت گنجشکهای ایوان را X
X بهار، بی تو در این خانه گل نخواهد داد X
X هوای عطر تو دیوانه کرده گلدان را X
X بیا که تابستان، با تو سمت و سو بدهد X
X نگاه شعله ور آفتابگردان را X
X تو نیستی غم پاییز را چه خواهم کرد X
X و بی پرنده گی عصرهای آبان را X
X سرم به یاد تو گرم است زیر بال خودم X
X اگر به خانه ام آورده ای زمستان را X
X بریز! چاره ی این عشق، قهوه ی قجری ست X
X که چشمهای تو پر کرده اند فنجان را ...! X